I aM sOme onE elSe
تو منحصر به فردی ، دنبال چی میگردی ؟!
سلام سلام سلام امروز حسابی شارژم ها . آخه با دوستم آشتی کردم . وای خودم باورم نمیشه . دیروز دوست ناهید اومده بود خونمون و کلی باهام حرف زد و ناامیدم کرد . اون خیلی چاخان می کنه ولی من باور کردم . صبح که رفتم مدرسه برای ناهید نامه دادم که : این رسمش نبود . تو حق نداشتی همه ی نامه هایی که برات داده بودم رو بدی دوستات بخونن . من به تو اعتماد داشتم . اون چیزا بین من و تو بود و خدا . واقعا که ... دوستی ما یه زمانی حرمت داشت . جواب داد : هرکی بهت گفته چاخان گفته . من اونا رو به هیچ کس نشون ندادم . دوستی ما الانم واسه من حرمت داره . خلاصه حسابی حرف زدیم و از علت قهرمون گفتیم و تابستونی که گذشت و ... . من الان به اندازه ی تموم ستاره ها و برگ درختا و گلبرگ ها و عاشق هایی که روی زمین وجود داره خوشحالم . همین الان از خواب پا شدم و ... خواب دیدم که ما با همیم و کنار هم می شینیم . مثل قبل . چون بعدازظهر خوابیدم نمیشه گفت خواب دم صبح چپه . و به خواب زن چپه هم هیچ اعتقادی ندارم ! من خوشحالم ....
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
Ɖɛƨι∂и : zĦaиƉaяк |